مدقالچی
یکی از بهترين كارهای وی گويندگي بجاي ژان گابن در فيلم (بسيار طولاني) بينوايان در نقش ژان گابن بوده. شايد بتوان اوج صلابت مدقالچي را در فيلمهاي ايراني بيشتر سراغ گرفت كه بهترين نمونه اش "برزخيها"ي ايرج قادري است كه وي در غيبت ناظريان بجاي ناصر ملك مطيعي سخن مي گويد. اگر آنجا اسماعيلي با مهارت خاص خود با لهجه كرمانشاهي و كردي(همچون "غزل" و براي دومين بار) بجاي فردين و با لهجه تهراني بجاي قادري بشكلي همزمان هنرنمائي ميكند مدقالچي مجبور است از قافله رسول زاده در اين فيلم عقب نماند.
شايد تن صداي خشن مدقالچي بجاي عنايت بخشي در تنگسير و پت هينگل در طناب اعدام(دارش بزن ساخته تد پست) و حتي مايكل آنسارا (در نقش ابوسفيان) در محمد رسول الله (ص) بيشتر در اذهان ما باقي است تا تمام صداهاي وي در تمام فيلمهايش بعد از بازگشتش از آلمان.
از نظرگاه بسيار كسان گويندگي دوگانه او در سريال محبوب "افسانه شجاعان" كاملا زير سوال است. آيا مديريت دوبلاژ اين جسارت را به گوينده ميدهد كه در نيمه راه يك سريال 40 قسمتي گوينده يكي از نقشهاي اصلي(تورج مهرزاديان بجاي شخصيت يوئه) از كار بركنار و شخصا بجاي اين نقش نيز (در كنار نقش پررنگتري چون زومينگ جو) بدون كوچكترين تفاوتي در لحن سخن گويد؟ از نظرگاه او بيننده(يا شونده) در چه مرتبتي از معرفت و شناخت است؟... جائي كه بيش از 60 گوينده اين سريال را به انجام مي رسانند آيا ميتوان باور كرد كه كمبود آكتور صدا موجبات چنين ترفندي را فراهم ساخته است؟ ... او هيچگاه در تغيير لحن و تيپ سازي توفيقي نداشته است و تمام هنرش صداي خاص اوست كه آنهم وديعه الهي است كه عجيب بر نقشهاي خشن تاريخ سينما نشسته است.
يادي از مرحوم ايرج ناظريان شد و مرا عجيب به ياد سريالهاي "اسپاروخان" ، " ديار فراموش شده" و "بادبانهاي بر افراشته(آخرين كار آن مرحوم)" انداخت. سخن دوست خوبم سهيل را تصحيح مي كنيم كه در دوبله نخست "اولين خون "(همچون دوبله دوم) منوچهر اسماعيلي بجاي استالونه صحبت كرده است و نه ناظريان، اما فاصله گويش اسماعيلي در دو بار، از زمين تا آسمان است كه نشان از كبر سن دارد. او در دوبله اول در كنار مرحوم معمار زاده بجاي برايان دنهي(در نقش كلانتر) و حسين عرفاني بجاي ريچارد كرنا (بويژه در صحنه انتهائي فيلم) فوق العاده است. صداي معمولي ناظريان در راكي بجاي اين بازيگر به مراتب از گويش لاتي جليلوند در راكي ديگر بجاي وي تاثيرگذارتر بوده است. اگر در ويژه نامه دوبله ماهنامه فيلم با عنوان كتاب سال ، جليلوند ادعا كرده بود كه ناظريان در گويشها فقط دهن پر ميكرد و فاقد تغيير آهنگ بود بايد بياد مي آورد كه حتي فيلمهاي معمول دوبله شده ناظريان(مانند راكي) در انتقال تنهائي و اندوه يك شخصيت بسيار تاثيرگذارتر از كج و كوله كردن دهن و اداي ادي خوش دست بيليارد باز را در آوردن در راكي بعدي توسط اوست كه جز سينك بودن صدا هنري به شونده منتقل نميشود. سريال ديار فراموش شده يا "مسيح هرگز به ابولي نيامد" را خود ناظريان از ايتاليا خريداري و به ايران آورد و در اوايل دهه 1360 با يك دوبله بي نظير(در كنار هاشم پور بجاي ايرنه پاپاس) تحويل سيما داد اما ريتم بسيار كند اين فيلم اين طولاني(كه در 4 قسمت همچون يك سريال روي آنتن رفت) مخاطبان بسياري را از آن دلزده كرد. در سريال رومانيائي بادبانهاي برافراشته مرحوم ناظريان بجاي شخصيت كاپيتان صحبت كرد و دو هفته بعد از پخش سري اول آخرين قسمت اين سريال خبر فوت ايشان توسط مجري سيما اعلام و بخشهائي از صداي وي در اين سريال پخش گرديد .
ايرج ناظريان بدون هيچ ترديدي يكي از 4 گوينده برتر تاريخ دوبلاژ ايران است كه تيپ عجيب و غريب كوتوله وي (بجاي اسداله يكتا در سينماي پيش از انقلاب) يك دهن كجي به كساني است كه او را فاقد ظرافتهاي گفتاري ميدانند.
شايد تن صداي خشن مدقالچي بجاي عنايت بخشي در تنگسير و پت هينگل در طناب اعدام(دارش بزن ساخته تد پست) و حتي مايكل آنسارا (در نقش ابوسفيان) در محمد رسول الله (ص) بيشتر در اذهان ما باقي است تا تمام صداهاي وي در تمام فيلمهايش بعد از بازگشتش از آلمان.
از نظرگاه بسيار كسان گويندگي دوگانه او در سريال محبوب "افسانه شجاعان" كاملا زير سوال است. آيا مديريت دوبلاژ اين جسارت را به گوينده ميدهد كه در نيمه راه يك سريال 40 قسمتي گوينده يكي از نقشهاي اصلي(تورج مهرزاديان بجاي شخصيت يوئه) از كار بركنار و شخصا بجاي اين نقش نيز (در كنار نقش پررنگتري چون زومينگ جو) بدون كوچكترين تفاوتي در لحن سخن گويد؟ از نظرگاه او بيننده(يا شونده) در چه مرتبتي از معرفت و شناخت است؟... جائي كه بيش از 60 گوينده اين سريال را به انجام مي رسانند آيا ميتوان باور كرد كه كمبود آكتور صدا موجبات چنين ترفندي را فراهم ساخته است؟ ... او هيچگاه در تغيير لحن و تيپ سازي توفيقي نداشته است و تمام هنرش صداي خاص اوست كه آنهم وديعه الهي است كه عجيب بر نقشهاي خشن تاريخ سينما نشسته است.
يادي از مرحوم ايرج ناظريان شد و مرا عجيب به ياد سريالهاي "اسپاروخان" ، " ديار فراموش شده" و "بادبانهاي بر افراشته(آخرين كار آن مرحوم)" انداخت. سخن دوست خوبم سهيل را تصحيح مي كنيم كه در دوبله نخست "اولين خون "(همچون دوبله دوم) منوچهر اسماعيلي بجاي استالونه صحبت كرده است و نه ناظريان، اما فاصله گويش اسماعيلي در دو بار، از زمين تا آسمان است كه نشان از كبر سن دارد. او در دوبله اول در كنار مرحوم معمار زاده بجاي برايان دنهي(در نقش كلانتر) و حسين عرفاني بجاي ريچارد كرنا (بويژه در صحنه انتهائي فيلم) فوق العاده است. صداي معمولي ناظريان در راكي بجاي اين بازيگر به مراتب از گويش لاتي جليلوند در راكي ديگر بجاي وي تاثيرگذارتر بوده است. اگر در ويژه نامه دوبله ماهنامه فيلم با عنوان كتاب سال ، جليلوند ادعا كرده بود كه ناظريان در گويشها فقط دهن پر ميكرد و فاقد تغيير آهنگ بود بايد بياد مي آورد كه حتي فيلمهاي معمول دوبله شده ناظريان(مانند راكي) در انتقال تنهائي و اندوه يك شخصيت بسيار تاثيرگذارتر از كج و كوله كردن دهن و اداي ادي خوش دست بيليارد باز را در آوردن در راكي بعدي توسط اوست كه جز سينك بودن صدا هنري به شونده منتقل نميشود. سريال ديار فراموش شده يا "مسيح هرگز به ابولي نيامد" را خود ناظريان از ايتاليا خريداري و به ايران آورد و در اوايل دهه 1360 با يك دوبله بي نظير(در كنار هاشم پور بجاي ايرنه پاپاس) تحويل سيما داد اما ريتم بسيار كند اين فيلم اين طولاني(كه در 4 قسمت همچون يك سريال روي آنتن رفت) مخاطبان بسياري را از آن دلزده كرد. در سريال رومانيائي بادبانهاي برافراشته مرحوم ناظريان بجاي شخصيت كاپيتان صحبت كرد و دو هفته بعد از پخش سري اول آخرين قسمت اين سريال خبر فوت ايشان توسط مجري سيما اعلام و بخشهائي از صداي وي در اين سريال پخش گرديد .
ايرج ناظريان بدون هيچ ترديدي يكي از 4 گوينده برتر تاريخ دوبلاژ ايران است كه تيپ عجيب و غريب كوتوله وي (بجاي اسداله يكتا در سينماي پيش از انقلاب) يك دهن كجي به كساني است كه او را فاقد ظرافتهاي گفتاري ميدانند.
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۶ ساعت 16:59 توسط رضوی
|